بررسی فیلمنقد و بررسی

نقد فیلم «Weapons»: دنباله‌ پرزرق‌وبرق زک کِرِگِر پس از «Barbarian»؛ سفری پر افت‌وخیز

هیچ‌کس واقعاً انتظار «Barbarian» را نداشت؛ آن فیلم ترسناک و بازیگوش سال ۲۰۲۲ درباره‌ی یک رزرو Airbnb که به کابوسی غیرقابل‌پیش‌بینی ختم می‌شود. بخشی از موفقیت آن دقیقاً در همین غافلگیری بود؛ تیزری مرموز که تنها بخش کوچکی از داستان را آشکار می‌کرد و عنوانی پرهیبت که وعده‌ی چیزی فراتر از آنچه در نگاه نخست دیده می‌شد به مخاطب می‌داد. شاید همین امر سبب شد تا واکنش‌های ستایش‌آمیز و موج تحسین‌های بی‌وقفه برایم اندکی بیگانه به نظر برسد. فیلم در زمان اکران با شور و هیجان وصف‌ناپذیری روبه‌رو شد و زک کِرِگِر، نویسنده-کارگردان تازه‌کار که پیشینه‌ای در کمدی داشت، ناگهان به عنوان پادشاه تازه‌نفس ژانر وحشت معرفی شد. اما برای من، «Barbarian» بیش از آن‌که لذتی اصیل باشد، ترفندی خوش‌ساخت بود؛ یک دموی تصویری باشکوه که مهارت تکنیکی کرگر را به رخ می‌کشید اما در عین حال با جلوه‌گری و تردستی‌های سطحی، ضعف‌های فیلمنامه‌ای آشفته، غیرمنطقی و فاقد الهام را می‌پوشاند.

«Weapons»؛ جاه‌طلبی در مقیاسی بزرگ‌تر

اکنون با «Weapons»، تغییر اجتناب‌ناپذیر در دستگاه تبلیغاتی پیرامون کرگر رخ داده است؛ فیلمی عظیم‌تر، جسورانه‌تر و خوشبختانه موفق‌تر از اثر قبلی. هیاهوی آن از زمانی آغاز شد که فیلمنامه‌ی اولیه‌اش به سرعت به یکی از داغ‌ترین مزایده‌های هالیوود بدل شد، چند ماه پس از آن‌که «Barbarian» فراتر از انتظار عمل کرده بود. شایعات صنعتی حکایت از آن داشتند که جوردن پیل چنان مشتاق دستیابی به پروژه بود که وقتی شرکتش در رقابت از «نیو لاین» شکست خورد، حتی از تیم مدیریتی خود جدا شد. از آن زمان بیش از دو سال انتظار و گمانه‌زنی سپری شد؛ از مقایسه‌ی خود کرگر با شاهکار «Magnolia» گرفته تا پیوستن بازیگرانی چون جولیا گارنر و جاش برولین، و سپس کارزار تبلیغاتی پرحجمی که به‌معنای واقعی کلمه همچون تهاجمی همه‌جانبه به مخاطب عرضه شد. بنابراین در این بار دوم، تقریباً غیرممکن بود که این فیلم غافلگیرمان نکند. با این حال باید به تیم بازاریابی برادران وارنر اعتبار داد که همچنان بخشی از راز را محفوظ نگاه داشتند؛ مجموعه‌ای از تریلرهای تکان‌دهنده که تصاویر عجیب و آشنا را به نمایش می‌گذاشت، بی‌آنکه چیزی فراتر از ایده‌ی محوری و چشمگیر فیلم را فاش کند.

کابوسی جمعی؛ هفده کودک و شبی تاریک

هفده کودک از یک کلاس، همگی در یک شب ناپدید می‌شوند. ساعت ۲:۱۷ بامداد، همگی از خواب برمی‌خیزند و به دل تاریکی می‌گریزند. پلیس حیران است و والدین خشمگین. خشم آنان بی‌درنگ متوجه معلمشان، خانم گرَیدی (با بازی جولیا گارنر) می‌شود. روایت فیلم از زاویه‌های دید مختلف شکل می‌گیرد؛ از جمله والدینی با چهره‌ی جاش برولین، پلیسی با بازی آلدن اهرن‌رایش، خلافکاری خرده‌پا (آستین آبرامز) و آن کودک یگانه (کری کریستوفر) که از این سرنوشت گریخت. این چندصدایی به تدریج تصویری از آن شب هولناک بنا می‌کند.

میان اسطوره و افسانه؛ کینگ و گریم در یک قاب

مقدمه‌ای وسوسه‌انگیز است؛ جایی میان دنیای استیون کینگ و برادران گریم. کرِگر با صبر و دقت، تعلیق را گام‌به‌گام می‌سازد و ما را تا مدت‌ها مسحور نگه می‌دارد، مشتاق تا ببینیم چگونه قطعات این پازل به هم می‌چسبند. تغییر زاویه دید، مجال درخشش به بازیگران می‌دهد؛ از گارنر در نقش معلمی عصبی و غرق در بطری ودکا، تا اهرن‌رایش در هیأت مردی تندخو و هوسران. بااین‌حال، شخصیت‌های کرگر سطحی و کم‌عمق‌اند؛ کمتر به یادمان می‌آورند قهرمانان داستان‌های کوتاه پرمایه را و بیشتر به آواتارهایی در یک بازی ویدئویی می‌مانند. آنان ابزارهایی هستند در خدمت معمایی قطره‌چکانی که چنان جذاب پیش می‌رود که تا مدتی نمی‌فهمیم چه تهی و پوچ است.

تعلیق در خدمت پوچی

خوشبختانه، بر خلاف بسیاری از هم‌نسلانش، کرگر به «وحشتِ تراوما» دل نبسته است؛ آن موجی که هر مصیبتی را دستاویز روایتی پرطمطراق می‌کند. هرچند علاقه‌مندان به استعاره می‌توانند همچنان قرائت‌های نمادین از «Weapons» به‌دست دهند (همان‌هایی که روزی مدعی بودند «Barbarian» بیانیه‌ای نیرومند در باب #MeToo است!)، اما فیلم بیش از هر چیز ماشینی‌ست خشن، همانند یک پاورقی مهیج که در تعطیلات نمی‌توانی زمین بگذاری. بااین‌همه، فقدان عنصر شگفتی و پیچیدگی هنری همچنان آشکار است.

فیلم یادآور «Prisoners» اثر دنی ویلنوو است؛ تریلری تیره‌وتار درباره‌ی کودکان گمشده. گرچه «Weapons» به خوشبختی از آن جدیت بی‌مورد دوری می‌کند، اما همچنان بسته‌بندی‌ای زیبا و سطح بالا برای داستانی به‌غایت ساده و حتی کودکانه است. ساختار فریبنده و بازنمایی صحنه‌ها از دیدگاه‌های گوناگون، القا می‌کند که معمایی تو در تو در انتظار کشف است، اما واقعیت این است که «Weapons» خام‌تر و متأسفانه کم‌خردتر از آن است که می‌نماید؛ اتکایش بر پلیسی بی‌کفایت و مردمی که عامدانه چشم بر حقیقت می‌بندند.

کرگر با این حال کارگردانی است اعتمادبه‌نفس‌دار و غوطه‌ورکننده؛ او صحنه‌هایی تکان‌دهنده و دلهره‌آور می‌آفریند که تماشاگر را بر لبه‌ی صندلی میخکوب می‌سازد. مهارت او در خلق حال‌وهوای وهم‌آلود، لحظه‌ها را در تسخیر خود می‌گیرد (تماشای فیلم در سالن پرجمعیت تجربه‌ای هیجانی و واکنشی است). او حتی از بازیگر تازه‌واردی که نامش فاش‌شدن پایان را لو می‌دهد اجرایی کابوس‌وار و دلهره‌انگیز می‌گیرد. اما روایت پیش از پایان‌بندی فرو می‌پاشد. سکانس نهایی گرچه خشونت را تا مرز تحمل‌ناپذیر بالا می‌برد، اما هرگز به عمقی معنایی دست نمی‌یابد؛ آشوبی بی‌هدف.

«Weapons» ژست حماسه‌ای جنایی و گسترده را به خود می‌گیرد، اما سرانجام در حد داستانی کودکانه با ساختار «و بعد…» باقی می‌ماند. نمایشی پرطمطراق که زیر بار سنگین خود از هم می‌پاشد.


به‌نظر می‌رسد کرِگر در «Weapons» زرادخانه‌ی هنری خود را گسترش داده و توانسته مهارت‌هایش را به‌مراتب مؤثرتر از «Barbarian» به کار گیرد. اما همچنان چیزی در این میان غایب است؛ عنصری بُرنده‌تر، خلاقیتی تیزتر که بتواند این تجربه پرزرق‌وبرق را از سطح سرگرمی صرف فراتر ببرد و به اثری ماندگار بدل کند.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا